قالب زیبای امام رضا علیه السلام داستان های کوتاه از امام صادق
» عکسهای زیبا
» خداوندا من از دنیای بی تو میترسم
» فقط خــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا
» یادم باشد...
» سال نو مبارک
» در هم و برهم از همه چیز
» جالب است بدانید!
» در زمستان مراقب پاهای خود باشید
» مردمانی مقصر،بدنبال مردمانی مقصرتر
» 40حدیث اخلاقی پیامبر در مورد حجاب وحیا واهل وعیال(2)
» 40حدیث اخلاقی پیامبر در مورد حجاب وحیا واهل وعیال(1)
» داستان های کوتاه از امام صادق
» آیا شیطان ازدواج کرده است؟!
» نقش استاد و کلاس در حفظ قرآن کریم
» مکان مناسب حفظ قرآن
» مقدمات حفظ قرآن کریم
» مراحل حفظ قرآن
» مدیریت زمان در حفظ قران کریم
» روش های مرور حفظ قرآن کریم
» رایج ترین سبک های حفظ قرآن مبارک
» چند لطیفه و جوک شرعی!!+استفتائات
» زندگی
» زندگی
» سخنان جذاب قرائتي درباره ظنّ و گمان
» مذهبی باشید تا بیشتر عمر کنید
» خاطره حاج آقا قرائتی از دیدن یک دختر زیبا در اتاق رئیس!
» چرا در دانشکده ‏های اقتصاد از اقتصاد اسلامی استقبال نمی شود؟
» برای امام زمان
» دانستنی های جالب از ایران
» حقایق جالبی از زندگی دو رئیس جمهور امریکا
» فرقه های مختلف مسیحت
» ظرافت نگاه رهبری به مجلس سید‌الشهداء
» سخنان بزرگان دین در مورد عزاداری برای امام حسین (علیه السلام)
» دلنوشته های محرم
» اسرار در مورد امام علی علیه السلام
» خير دنيا و آخرت
» عوامل تنهايي ولي خدا,منظور امام حسین
» مراقبت در دهه اول ماه محرم
» مباني قرآني عزاداري سالار شهيدان
» ویژه نامه امام رضا (سلام الله علیه)
» حقوق زنان در مسيحيت چيست؟
» 25 حدیث درباره دروغ و دروغگو
» ادامه زندگی و قبض روح ادریس(ع)
» آزادگی
» تولد امام جواد
» چهار زن
» باباطاهر(قسمت چهارم)
» باباطاهر(قسمت دوم)
» باباطاهر(قسمت اول)
» خواب
درباره ما

ای یکدله و صد دله******************* یکبار دل یله کن********************* بیا بر در ما ************************ اگر بد بود بد گله کن******************
نویسندگان
پیوندهای روزانه
دیگر امکانات

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 23
بازدید ماه : 230
بازدید کل : 12009
تعداد مطالب : 106
تعداد نظرات : 60
تعداد آنلاین : 1

آیه قرآن حدیث موضوعی
پیوندهای وبگاه
» منتظران ظهور
» اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
» عاشورائیان زنجان
» به توکل نام اعظمت...
» مسجد انبیا ملی راه اهواز
» گلچین کلیپ های مذهبی
» دانلود آهنگ جدید
» غریبه
» صبح اميد
» ادبستان
» جانم فدای سید علی
» متن های زیبا
» یا صاحب الزمان
» کاش عصر ظهور را درک کنیم
» موکب عاشقان حضرت رقیه مایان -تبریز
» امام زادگان عشق
» فاطمه شهیده(س)
» ۞مـداحــــــی نیــــوز۞
» منم و دوست شهیدم و یه خدا اون بالابالاها
» پایگاه اطلاع رسانی دهیاری شورای اسلامی گیل کلا
» وبلاگ تخصیصی ظهور مسجد المهدی قائمیه
» غیرت
» خبرگذاری فداییان امام خامنه ای
» وبلاگ مسجد حضرت بقیه الله الاعظم (عج)
» حماسه آفرینان
» دنیای بی وفا
» جی پی اس موتور
» همسرگزینی
» جی پی اس مخفی خودرو
» درگاه پرداخت سپرده روشی 100%

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان اشک منتظر و آدرس http://alimoradi110.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آرشیو مطالب
موضوعات مطالب
برچسب‌ها

داستان های کوتاه از امام صادق
+ نویسنده علی مرادی در دو شنبه 30 دی 1388 |
داستان های کوتاه از امام صادق "علیه السلام"
http://www.farhangnews.ir/sites/default/files/content/images/story/91-11/12/emam-sadegh-003.jpg

خود عیسی بن مریم

خودش و دخترش دوتایی زارزار گریه می کردند. گاوش مرده بود. همه ی دارو ندارش  مرده بود. اما گفت:" می خواهی زنده اش کنم؟ زن زد توی سرش:" حالا که  بیچارگیم را می بینی، لااقل مسخره ام نکن. پایش را زد به گاو و زیر لب چیزی گفت. گاو زنده شد. زن داد زد:" به خدا این خود عیسی بن مریم است!" سرش را  که برگرداند، امام بین جمعیت گم شده بود.

بروید به نفعتان است

والی مدینه مأمور فرستاده بود برای دستگیریش. گفته بود:" یا خودش را می آورید  یا سرش را."  گفت :" نمی آیم. می خواهی چه کنی؟"-  دستور داریم، اجرایش می  کنیم.  ـ بروید، بروید، که هم به نفع آخرتتان است و هم به نفع دنیایتان.  -  نرفتند. اما دستهایش راگرفت رو به آسمان و چیزی زیر لب زمزمه کرد. فقط  شنیدند که می گفت همین الآن. بعد صدای فریادی ازدور. امام گفت : " بروید که رئیس تان هلاک شد." وقتی رفتند جنازه اش را دیدند.

مثل من زیاد مثل این هیچکس

سهل از خراسان آمده بود :میگفت چرا قیام نمی کنید با اینکه پیروان ویاران  زیادی دارید؟ امام دستور داد تنور را روشن کردند داغ که شد گفت:پاشو برو  داخل تنور! رنگش پرید همان موقع هارون مکی وارد شد امام گفت:کفش هایت را در آور و وارد تنور شو!هارون توی تنور بود و امام با سهل حرف می زد او هم این پا و آن پا می شد یک نگاه به امام می کرد یک نگاه به تنور امام متوجه حالش شد وبه او فرمودبلند شو! برو ببین داخل تنور چه خبر است؟در تنور را برداشت دید هارون چهار زانو نشسته توی آتش امام اشاره کرد بیرون آمد گفت: ای سهل !  در خراسان چند یار این گونه پیدا می شوند؟ گفت:مثل من زیاد مثل این هیچ  کس.

برای چه باید بیایم

منصور گله کرده بود از امام. گفته بود:"چرا پیش ما نمی آیی؟"   جواب داده بود:"  نه کاری کرده ام که از تو بترسم، نه اهل آخرت و معنویتی که لااقل به این  امید پیشت بیایم. نعمتی هم برایت نمی بینم که بخواهم تبریک بگویم. تو هم که این پست و مقام را مصیبت نمی بینی که برای تسلیت بیایم. می شود بگویی برای چه باید بیایم؟!"

صدقه بدهید تا نحسی روزتان از بین برود

آنقدر امروز و فردا کرد تا بالأخره راضی شد یک روز بیاید. منجم بود. ساعت خوب را برایخودش می خواست ، ساعت نحس را برای امام. قرار بود زمینی بین شان تقسیم شود . کار که تمام شد ، انگشت به دهان مانده بود که چرا بر عکس !؟ چرا همه چیز به ضرر من !؟ امام گفت :" نشنیده ای سخن پیامبر را که فرمود : روزتان  را با صدقه شروع کنید که نحسی آن از بین برود ؟"   برگرفته از کتاب (در محضر آفتاب)از مجموعه کتب 14 جلدی چهارده خورشید و یک آفتاب


نظرات شما عزیزان:

باشگاه شعر آئینی
ساعت10:56---16 اسفند 1392
سلام
با افتخار لینک شدید.
چهل و ششمین بلاگ از بالا
موفق باشید
یا علی


باشگاه شعر آئینی
ساعت10:56---16 اسفند 1392
سلام
با افتخار لینک شدید.
چهل و ششمین بلاگ از بالا
موفق باشید
یا علی


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد و کپی برداری از مطالب تنها با ذکر منبع مجاز است...